خلاصه طرح
نام محصول |
|
|
مربای هندوانه و خربزه و پوست هندوانه و خربزه |
|
ظرفیت پیشنهادی طرح(تن) |
2000 |
|
مواد اولیه (میلیون ریال) |
32625 |
|
اشتغال زایی |
|
|
17 |
|
زمین مورد نیاز |
|
|
3000 |
|
|
اداری |
100 |
|
|
سالن تولید |
1000 |
|
|
|
|
|
|
|
انبار مواد اولیه |
100 |
|
|
انبار محصول |
100 |
|
زیر بنا |
|
|
|
|
آشپزخانه |
30 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
رخت کن و نماز خانه |
50 |
|
|
|
|
|
|
|
سرویس ها |
20 |
|
|
|
|
|
|
|
ساختمان نگهبانی |
50 |
|
سرمایه ثابت (میلیون ریال) |
12385 |
|
سرمایه در گردش(میلیون ریال) |
10443 |
|
مصرف سالانه آب ( متر مکعب) |
1500 |
|
مصرف سالانه برق( کیلو وات بر ساعت) |
100 |
|
مصرف سالانه سوخت |
گاز (متر مکعب) |
135000 |
|
|
|
بنزین(لیتر) |
0 |
|
محل پیشنهادی برای احداث طرح |
خراسان ،خوزستان،هرمزگان،کرمان ،گیلان و |
|
|
|
|
مازندران |
|
مقدمه :
صیفی جات و خواص آن :
سبزیجات و صیفی جات ، محتوی نوعی مواد سلولزی هستند که فیبر نامیده می شوند . امروزه کلیه محققان علوم تغذیه و پزشکی به این نتیجه رسیده اند که مصرف میوه ها و سبزی ها موجب کاهش بروز سرطان روده بزرگ می شود. بدین ترتیب که مواد فیبری با تسریع حرکت غذا در دستگاه گوارش، سرعت تخلیه روده را افزایش می دهند که این امر موجب کاهش تماس مواد سرطان زا با دیواره روده می شود. همچنین مواد سرطان زا با فیبرها ترکیب و بدون جذب شدن از بدن خارج می شوند. اثر دیگر فیبرها جذب اسیدهای صفراوی و کاهش عمل باکتری ها بر روی آنها است . فیبرها به رشد باکتری های مفید روده ای نیز کمک می کنند.
توصیه امسال سازمان بهداشت جهانی برای سلامت تغذیه، قرار دادن یک ظرف پر از سبزیجات برای هر نفر در وعده غذایی است .
یک مطالعه نشان داد در افرادی که مستعد ابتلا به سرطان روده بوده اند مصرف روزانه سیزده گرم سبوس گندم به مدت 8 هفته، رشد بدخیم سلول های روده کاهش یافته است . مصرف فیبر ، میزان ابتلا به سرطان سینه را در زنان کاسته است چون مانع از جذب استروژن اضافی در سلول های سینه می شود.
متخصصان تغذیه ، مصرف روزانه 25 گرم مواد فیبری را توصیه می کنند که از بهترین منابع فیبری، سبوس گندم، لوبیا قرمز، لوبیا سفید، لوبیا سبز و حبوبات دیگرمثل نخود و عدس، آرد کامل گندم و نان ها و شیرینی های تهیه شده از آن، همچنین آلو، سیب ، مرکبات و هویج می باشند.
حکایت پیدایش هندوانه و خربزه :
انوشیروان زنجیری جلوی قصرش آویزان کرده بود و نگهبانی هم برای آن گذاشته بود تا هرکس که به او ظلم شده بود و یا مشکلی داشت، آن زنجیر را به صدا درآورد. یک روز نگهبان زنجیر می بیند ماری می آید و دور زنجیر چنبره می زند. خبر به انوشیروان می برند و انوشیروان دستور می دهد در شهر جار بکشند که نجار با اره اش، بنا با تیشه اش، بزاز با قیچی اش، بقال با ترازویش، آهنگر با کوره اش، نعلبند با چکشش، در میدان جمع شوند. همه آمدند و مار هم آمد و از کنار همه گذشت تا اینکه به نجار رسید. جلوی نجار ایستاد. انوشیروان رو به نجار کرد و گفت: ای نجار. تو به فرمان مار برو، اگر این مار آسیبی به تو برساند، اولاد به اولاد، من همه شان را از مال دنیا بی نیاز می کنم. اگر هم رفتی و برگشتی که انعام بزرگی پیش من داری. نجار قبول کرد و مار به او اشاره کرد که اره ات را بردار. مار رفت و نجار به دنبالش، تا اینکه به غاری رسیدند. نجار دید آنقدر مار در اینجا جمع شده که جای سوزن انداختن هم نیست. مار رفت نزدیک شاه مارها که بالاتر از همه نشسته بود و دو تا شاخ از دهانش بیرون زده بود. نجار دید شاه مارها از قرار گوزنی را بلعیده، اما شاخ های گوزن در دهان مار مانده و نزدیک است که شاه مارها را خفه کند. نجار اره اش را برداشت و شاخ های گوزن را اره کرد و شاه مارها را نجات داد. موقع برگشتن، شاه مارها به نجار تحفه ای داد. نجار نگاه کرد و دید دو تا دانه عجیب، در دستمال پیچیده شده. دستمال را برداشت و آمد. به دربار انوشیروان که رسید، حال و حکایت را تعریف کرد و دانه ها را به انوشیروان داد. انوشیروان، بعد وزیر، بعد وکیل به دانه ها نگاه کردند و نشناختند. وزیر گفت: پادشاه به سلامت باد. این هر چه باشد، خوردنی نیست، شاید کاشتنی باشد. اینها را بکاریم تا ببینم چه می شود. انوشیروان قبول کرد و دانه ها را به باغبان ها داد و دستور داد دانه ها را کاشتند. مدتی گذشت و دانه ها سبز شدند.